Добавить в цитаты Настройки чтения

Страница 22 из 30



Folk fra det slått u

Angelina trukket ut av noen folder kjole celle diamond telefonen, klikket på ordet "Mamma":

- Mamma, jeg har mistet mitt halsbånd.

- Normalt. Hvor har du miste ham? - spurte confusedly Katerina Ivanovna.

I badekaret.

- Perfekt. Kjole greit?

- Jeg har det bra og alle er borte.

- Vent, jeg skal være der i en halv time.

Mor kom i

- Angelina, kjedet er ikke i dette badekaret!

- Mamma, hva er det du sier? Jeg setter det i de

- Mer vanskelig. Folk som presset deg til at badekaret var litt sprø, men den store var den som gjorde at karet opp!

Hva er det du snakker om?

- Se hvor mye glitter er rundt! Hvor mange av disse kar? Der er det ti av dem i forskjellige steder! Du vet, vi er nødt til å gå under jorden, som ikke er lett. Pistol med deg? Jeg har fått min pistol på meg. Jeg tror at i disse kar det er noen strukturer, jorden er ikke nok i dem, og de begravde diamanter gje

- Det er ikke en live ficus og en falsk tenkt angelina.

De to damene, rister sine lys hofter, gikk med ro ansikter å avslutte. Moren snudde seg brått og begynte å stige ned vindeltrappen. En vakt løp etter he

Damer sendt til vakt-ma

- Ho

- Hva? Dette er den beste fange for i dag. Det han er, skitne, liggende i en vask.

Angelina så i det samme bassenget et stykke jord, som noen ganger skinte som diamanter. Hun gikk til sin kjede. Vakten peker en pistol mot he



Наталья Патрацкая

گردنبند وان

در ضمن کاترینا Ivanovna برای آنجلینا, توسعه شخصی, گردنبند الماس فوق العاده زیبایی تزئین شده با برگ زمرد. چرا شما به آن نیاز دارید ؟ که در آن شما می گذرد ؟ مناسب بسته بندی شده. بر روی سر از آنجلینا بافته یک دسته کوچک نوارهای و گفت که دو هفته شما می توانید راه رفتن با آنها و نه عرق.

بنابراین, در بالای سر او قفل تاریک در زیر چانه خود را حلق آویز گردنبند الماس آبشار و کیفیت لباس یک مقدار مشخصی از, پارچه, روبان, در یک راه عجیب و غریب با پوشیدن لباس بر روی بدن و پاهای تسمه چرم در تنها با یک نازک پاشنه طلا.

آنجلینا شنبه در کرایه تاکسی های گاز فشرده و رو به جلو است. او نورد به مد و قصر. و تقریبا بلافاصله احساس کرد سینه اش آراسته با یک گردنبند الماس را به خود جذب مقدار زیادی از توجه اما این است که این گردنبند معشوقه اش خفه! ترس او!

او به تنهایی اما با یک تفنگ را در برابر پارچه. بنابراین فقط در مورد. و او آغاز شد سه جوان به بار توجه خود را حلقه اطراف او و به وان با یک ficus فشار.

دختر احساس می کند که او می کند به جوانه زدن و در تفنگ او دارای سه الماس گلوله های آن نیز یک نوار به ساقه الماس گلوله در سه مردان است. و سپس او مورد حمله قرار گرفت توسط یک معنا از اختیار چه کسی می توانست تصور می کردند! او انداخت تا او برازنده پا, پیچ خورده, و آن را در حرکت و با یک طلا پاشنه ضربه یک مرد در چانه!

دو نفر دیگر از بچه ها به او حمله کردند. یک دست به گردنبند و نیش ترمزی میزند مانند در آغوش گرفتن. او را لگد زانو خود را در! و در سومین شات الماس گلوله. سپس او را برداشت گردنبند های فشرده قفل و هل را به زمین وان با ficus. سرش را جمعیت ایستاده بود در یک نیمدایره و او claps! و این همه در بالای شاخه های دوربین در فیلم است. جوک محلی غنی مردم است. و او را به خاک سپرد سکه در زمین است. او خود را طلا و جواهر choker انگشتان به نگاه و آن را در وان و نمی شد!

مردم را از آن رویگردان شد در یک مبارزه در جای دیگری از یک سالن بزرگ. او برای تفنگ گردنبند و نمی آن را پیدا کنید. اشک ظهور از چشم خود و مسدود در گوشه چشم او و درخشان مانند الماس گم شده است.

آنجلینا کشیده از برخی از چین و چروکهای لباس همراه الماس تلفن کلیک بر روی کلمه "مامان":

- مامان من از دست من گردنبند.

- به طور معمول. که در آن شما از دست دادن او ؟ - خواسته confusedly کاترینا Ivanovna.

در وان.

- کاملا. لباس خوب است ؟

- من خوب هستم و همه از بین رفته اند.

- صبر کنید من آنجا خواهم بود در نیم ساعت.

مادر رو به جیپ و رفت و پیچ در پیچ جاده عبور تمام ترافیک است که او احساس یک مایل. آنجلینا شنبه در وان با یک غول ficus و نگاه مخاطبان را با غم و اندوه است. در کنار او پس از قتل عام هیچ کس! آنجلینا ساخته شده او ایستادن و نگاه مخاطبان و او آمد به یک زیبا, سرامیک, وان نگاه در زمین های باز و بلافاصله متوجه شدم که در وان است که در زمین وجود دارد هیچ گردنبند الماس!

- آنجلینا گردنبند است در این وان!

- مادر شما چه گفت ؟ من آن را در این زمین خودم!

- مشکل تر است. افرادی که تحت فشار قرار دادند به شما که وان بودند اما یکی از بزرگ بود که ساخته شده است که وان!

آنچه شما در مورد صحبت کردن ؟

- ببین چقدر زرق و برق است که در اطراف! چگونه بسیاری از این ها است ؟ وجود ده نفر از آنها در مکان های مختلف! شما می دانید که ما باید به زیر زمین که آسان نیست. تفنگ با شما ؟ من اسلحه من است. من فکر می کنم که در این ظروف وجود دارد برخی از ساختارهای زمین است که به اندازه کافی در آنها به خاک سپرده الماس از طریق حفره های بزرگ سقوط زیرزمینی.

- آن است که یک زندگی ficus و جعلی - فکر آنجلینا.

بانوان دو تکان دادن خود نور لگن راه می رفت با آرامش چهره به خروج. مادر به ناگهان تبدیل و شروع به فرود از پله مارپیچی. یک نگهبان با عجله بعد از او. الماس بانوی تهدید او را با تفنگ به طوری که او رفت و به جای او. او به اتاق آمد سقف که تا به حال سوراخ زیر گلدان ایستاده در پایین پلاستیک بزرگ حوضه برای پذیرایی از گنجینه های پنهان. در گوشه ای نشسته یک گارد امنیتی است. ظاهر از مادر انجلینا او داد و فریاد او نمی تواند در اینجا نا امن است.

خانمها به نگهبان فرستاده می شود-مرد دو اسلحه. گارد بدارد.

- عسل به من گردنبند الماس و خرم زندگی می کنند! - گفت: مادر.

- چی ؟ این بهترین گرفتن برای امروز. او وجود دارد, دروغ گفتن در یک حوضه است.

آنجلینا دیدم در همان حوضه قطعه ای از خاک که گاهی اوقات با الماس میدرخشید. او رفت و به او گردنبند. نگهبان اشاره کرد و تفنگ ، آنجلینا شات در بازو و الماس گلوله چاقو او. مرد راضی شد و شروع به جلو و از دست خود را به یک الماس به عنوان یک طبیعی متلاشی شدن است. آنجلینا برداشت یک قطعه الماس خاک پاک آن بر روی روبان لباس ها و قرار دادن آن در یک جیب مخفی است. خانم ها سمت چپ زير زمين رو به اتومبیل های خود را, هیچ کس با عجله به آنها را برای برخی از دلیل نگهبانان ترسیده بودند از آنها. اسب با سواران ایستاده در ورودی کاخ حرکت نمی کند.

Natalia Патрацкая

Naszyjnik w wa

Tymczasem Katarzyna Iwanowna dla córki Angeliny opracowała właśnie diamentowy naszyjnik urody niezwykłej, zdobiony liśćmi szmaragdów. Dlaczego to zajęło? - Dokąd jedziesz? Dokładnie, spakowana. Na głowie Angeliny заплели kilka mniejszych plecionki i powiedzieli, że dwa tygodnie z nimi można chodzić i się nie martwić.

Tak więc, z góry na głowie ma ciemność plecionki, pod brodą wisi naszyjnik diamentowym kaskadą, a jako sukienki - pewną ilość tkanki taśm, w dziwny sposób надетых na ciało, a na nogach skórzane paski na podeszwie z delikatnymi złotymi obcasami.